وضغیت وبلاگ ما؟

آمار مطالب

کل مطالب : 548
کل نظرات : 2

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 325
باردید دیروز : 47
بازدید هفته : 520
بازدید ماه : 4650
بازدید سال : 202865
بازدید کلی : 545769

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مثل باران باشیم و آدرس mobinir.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نویسنده : BARANE313
تاریخ : سه شنبه 31 فروردين 1395
نظرات

اولش همه میگن عشقه. من عاشقتم و جز تو هیچکسی رو ندارم. اما نمیدونم چرا تو این عشق دیگران رو هم سهیم می کنند. پسره اینقدر ضعف دختر داره که از صد کیلومتری دختر می بینه راهش رو کج می کنه و میره تو مسیری که دختره راه میره. یا اگه صدتا تاکسی خالی از کنارش رد بشه تو تاکسی میشینه که دختر توش نشسته باشه. یا خدا نکنه چندتا دختر گروهی کنار هم راه برن، دیگه نمیشه کنترلش کرد، اینقدر محو تماشا میشه که اگه 18 تا 18 چرخ هم از روش رد بشن اصلاً متوجه نمیشه.

دختره هم برا نشون دادن معشوقه هاش و چشم رو هم چشمی با دوستش هر دقیقه به یکی ازونا میس میندازه تا بگه ببین چقدر کشته و مرده دارم. حالا خبر نداره همون کشته مرده هاش با صد نفر دیگه مثل خودش هستن. یا موقعی که با دوستاش میخواد بره بیرون اینقدر بتونه کاری میکنه که از کنار هر پسری رد شد بهش نگاه کنه و پزش رو پیش دوستاش بده.

پسرانی که ضعف دختر و دخترانی که ضعف پسر دارند

این دو گروه تو خیال خام خودشون فکر می کنند که خیلی مهم هستند و هرجا که میرن همه براشون دست و پا میشکنن. اما خبر ندارن که پسرا دنبال لذت های جنسی هستند و دخترا هم دنبال خالی کردن جیب پسرا. یعنی هردوتا گروه بشدت ساده تشیف دارند و فکر می کنند همدیگه رو رنگ می زنند و زرنگند.

از لحاظ روانشناسی این دخترها و پسرها نسبت به هم اعتیاد دارند. افراد براشون مدتی کوتاه مهم هستند و خیلی زود دلشون زده میشه و میرن دنبال کیس جدیدتر.

اما آخرش تا کجا؟ تا کی؟ تا چه تعداد؟ اول و آخرش باید به یکی اعتماد کرد که بشه باهاش زندگی کنن. اما چطور میشه به کسی اعتماد کرد که با صد نفر بوده و هیچ اعتمادی نیست که بعد از ازدواج با صدتای دیگه نباشه؟ درواقع پایه و اساس زندگی این افراد همیشه بر بی اعتمادی بنا خواهد شد و حتی بعد از ازدواج هم دست به خیانت خواهند زد...

تعداد بازدید از این مطلب: 1506
برچسب‌ها: سبک زندگی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : BARANE313
تاریخ : جمعه 27 فروردين 1395
نظرات

به نام خداوند شقایق ها

گاهی زمین و زمان در تکا پو می شوند تا تورا به زمان و مکانی بخوانند که فرسنگ ها از باورت دورترند و به دلت نزدیک. اما باور کن صدایی که تورا از میان این همه هیاهوی پنجره ها و خیابان ها و آهن ها و رنگ ها فرا می خواند سخت به گوش می رسد ولی تنها به تو می رسد، تنها به تو...

درست در همین لحظه است که زنگ دلت به صدا در می آید و دعوت نامه خانه خورشید تو را به مهمانی خاک ها می خواند، فرقی نمی کند چه هستی و که هستی، مهم اینست که تو از میان هزاران نفر دعوت شده ای، فقط تو...

عکس راهیان نور

و بار گناه را زمین می گذاری و با پای دل راهی سرزمین عشق می شوی. راه سخت است و طولانی اما وقتی در قتلگاه شهدا پای می نهی نمی دانی این مکان و زمان در کدام لحظه تاریخ آینده یا حال یا گذشته است.

گویی زمان در افق اینجا چرخش زمین را هم از یادش برده است و هیچ عقربه ای در ساعت دنیایی بالا و پایین نمی رود...

انگار ذرات این خاک گرم جای خود را با ابرهای آسمان عوض کرده اند و نمی دانی در آسمان چندم قدم بر میداری.

و درست در حوالی خانه شقایق است که بوی عشق و دلدادگی و اشک از سنگرهای بی قراری مجنونت می کند و چشمه خشکیده اشک هایت جاری تر از رود اروند می شوند و می مانی من کجا و پای نهادن در جای پای بال فرشتگان کجا...

عکس راهیان نور

و حال در میان هق هق گریه هایت و اشک هایی که بر روی گونه های عبودیت جاری می شود دو رکعت نماز عشق نیت می کنی و جانمازت می شود فرش خاک و مهر نمازت زمینی که جای پای عرشیان است...

دقت که می کنی می بینی کمی آنطرفتر نوشته است خطر انفجار مین، اما پوتین و کلاه خودی تکه تکه شده و تکه پیراهنی پاره متحیرت می کند، آری اینجاست که تازه درمیابی راز سیم را باید از خار دار پرسید.

می مانی بروی یا بمانی، دل بکنی یا دل را جا بگذاری، اما پای رفتنت نیست، جاذبه مافوق تصور این خاک تو را در آغوش خود می گیرد و تو روحی که در قفس زمینی محبوس کرده ای را ناگاه رها می بینی.

چشم دنیایی را می بندی و با دیده دل می بینی دلتنگی فتح المبین را، غربت شرهانی را، عطر عجیب فکه را، تنهایی کانال کمیل را، خاک پاک چزابه را، نسیم دلنواز اروند را، حس عجیب نهر خین را، اشک های عملیات رمضان را، باران رحمت طلاییه را، بوی سیب شلمچه را و پیکر پاک شهدای تازه تفحص شده معراج شهدای اهواز را.

عکس راهیان نور

با چشم دل آسمان را می نگری، همان آسمانی که روزی در های بهشتش را برای معراج خاکیان گشود و تو اکنون بی هیاهو در همانجا ایستاده ای که روزی افق نوری فرشی را به عرش دوخت.

آری اینجا محل بارش بی امان گلوله ها و خمپاره هاست، اینجا مین ها راه بهشت را بهتر می دانند، اینجا نخل هایش هم ایستاده میمیرند، اینجا محل عبور ملائک است، اینجا ...

وقت تنگ است و باید راهی شد اما دلت را جا می گذاری و می روی و وقتی به خود می آیی که می فهمی فرسنگ ها از شعاع نور سرزمین خاکی دور شده ای و شهدا عیدیشان را با یک تکه از کفن و خاک تفحس شده خود به تو هدیه داده اند. زیارتت قبول.

http://sayberi174.persianblog.ir/

 

تعداد بازدید از این مطلب: 2583
برچسب‌ها: راهیان نور ,
موضوعات مرتبط: شهدا , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : BARANE313
تاریخ : دو شنبه 23 فروردين 1395
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 1641
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : BARANE313
تاریخ : سه شنبه 17 فروردين 1395
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 1510
برچسب‌ها: امام زمان ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : BARANE313
تاریخ : سه شنبه 17 فروردين 1395
نظرات

معبر سایبری شهر خان ببین و منطقه فندرسک

هر وقت منو می دید می فرمود:
 حالت چطوره؟
 میگفتم استاد خوبم:
 می فرمود: این رو که میبینم ... حال معنویت رو میگم؟
 میگفتم خراب..
 می فرمود: درستش کن..یا خدا کنار بیا ..بین خودتون حلش کنید...
 می فرمود:طرف مقابلت هم غفار الذنوبه هم ستار العیوب .. بهش بگو غلط کردم..میبخشه..
 بعد با لبخند می فرمود : ولی بعدش آدم باش..
 نذار آبرو ریزی بشه..

تعداد بازدید از این مطلب: 1893
برچسب‌ها: گناه ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : BARANE313
تاریخ : جمعه 13 فروردين 1395
نظرات

دلنوشته ظهور . امام زمان . دلنوشته امام زمان . ظهور فرج . کمپین عاشقان ظهور مهدی عجل الله. کمپین ظهور

http://www.campaignzohor.loxblog.com/

تعداد بازدید از این مطلب: 1505
برچسب‌ها: امام زمان ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : BARANE313
تاریخ : سه شنبه 10 فروردين 1395
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 1720
برچسب‌ها: حضرت زهرا(س) ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : BARANE313
تاریخ : سه شنبه 3 فروردين 1395
نظرات

سلام بر بهار مردم و خرمی دوران

باز سالی نو می شود و نمیدانم خوشحال باشم از کم شدن یکی از سال های دوری یا غمگین از زیاد شدن سال های ندیدنت؟ ای کاش بشود هفت سین سفره های دلمان را به هفتمین روز هفته گره ای سبز بزنیم تا آرزوی همه ما امسال دیدن رویت باشد.

و چه ساده دل خوش کرده ایم به خوشی های چند روزه این عید ها و چه راحت باور کرده ایم دوری ندیدنت را تا جایی که بجای جستجوی کوی تو، مدام در حال جستجوی این مغازه و آن مغازه هستیم...

السلام علی ربیع الانام و نضرة الایام

برای دریافت سایز اصلی روی عکس کلیک کنید

اگر با نوروز روز های ما نو می شوند پس باید روز حضور تو را نوجهان نامید چرا که جهان از حضور تو جان دوباره می گیرد و کویر خشکیده دل ها از نسیم قدسی تو سرسبز و خرم می شود.

بی شک بهار ما شکفتن گلیست که باد ها از حضور او پرپر خواهند شد و سین اول سفره های هفت سین دلمان سیمای زیبای او خواهد بود و عید نوروز را به وقت شرعی حضورش جشن خواهیم گرفت.

بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند       سالها هجری و شمسی همه بی خورشیدند

سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است        فصلها را همه با فاصله ات سنجیدند

تو بیایی همه ساعتها ، ثانیه ها              از همین روز همین لحظه همین دم عیدند

❤.•* اللهم عجل لولیک الفرج *•.❤

http://sayberi174.persianblog.ir/

تعداد بازدید از این مطلب: 1978
برچسب‌ها: امام زمان ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : BARANE313
تاریخ : یک شنبه 1 فروردين 1395
نظرات

بهار وقتی که از پنجره سرک می کشد

بی آن که بخواهی یاد بنفشه و یاس و اقاقی دارد

کاش زودتر رسد آن روز ؛ که شمیم بهار را

از پیراهن یوسف سفر کرده بشنویم

در انتظار نوروزگار ؛ نوروز مبارک

تعداد بازدید از این مطلب: 2512
برچسب‌ها: عید نوروز ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


چترها را باید بست زیر باران باید رفت فکر را خاطره را زیر باران باید برد با همه مردم شهر زیر باران باید رفت دوست را زیر باران باید برد عشق را زیر باران باید پیدا کرد زیر باران باید بازی کرد زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت زندگی تر شدن پی در پی زندگی آب تنی کردن در حوضچه "اکنون" است رخت ها را بکنیم آب در یک قدمی است ... سهراب سپهری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود